رهایی

درباره کتاب رهایی

گویی انسان همواره در گرفتاری و رنج بوده و کمتر رها و آزاد زیسته است .
در وجود آدمی همیشه ترس وجود داشته ، همین ترس باعث گردیده نتواند آزاد و رها باشد . انسان همیشه ترس داشته چرا نمی تواند خود واقعی اش را نشان دهد، شاید می ترسید همه او را طرد کنند، نا خود آگاه از همه چیز دست برداشته و شیوه معمولی زندگی را انتخاب کرده و عطای رهایی و آزادی را به لقایش بخشیده است .
چون خودش هم در زندگی وابستگی هایی داشته هرگز نتوانسته به رهایی دست یابد.
انسان اگر گرفتار تله زندگی باشد، زندگی برایش ترسناک و طاقت فرسا خواهد بود زیرا احساس می کند که نمی تواند از پس آن همه مشکلات بربیاید و چون باید  اجتماعی زندگی کند و به تنهایی نمی تواند از خود مراقبت نماید ناگزیر است ، برای یاری جستن به دیگران پناه ببرد . تنها با گرفتن چنین کمک هایی است که می تواند زنده بماند.
هرقدر انسان بزرگ و بزرگتر می شود تله های زیادی را پیش پای خود می بیند . در همه روابط انسانی از روابط عاشقانه گرفته تا بر آوردن نیازهای اولیه چنان او را اسیر می کند که شاید هرگز طعم شیرین رهایی و آزادی را نتواند بچشد .
برخی از انسان ها فکر می کنند خیلی راحت می توانند به رهایی برسند در حالی که تنها نوع وابستگی ها تغییر می کند ورها و آزاد نمی شوند.
از کودکی به ما یاد داده اند که با ادب و مطیع باشیم و ما هم  پذیرفتیم و در بزرگی هم سعی کردیم با ادب و مطیع باشیم و هم چنان ادامه می دهیم .
کتاب رهایی به ما این آگاهی را می دهد  که با همه این گرفتاری ها می شود رهایی را تجربه کرد و خود را ارزان نفروخت