درباره نمایشنامه فرشته موسیقی
این کتاب در 112 صفحه پالتویی اثر ساحل اسماعیلی به چاپ رسید.
در قسمتی از کتاب آمده؛
صحنه 1
تاریکی. لحظاتی صدای موسیقی فوت شنیده میشود. نور میآید. کوچه و بازار. روزهای آخر زمستان است و چیزی به عید نمانده. دستفروشان و فروشندگان با صدای بلند اجناسشان را تبلیغ میکنند. نوازندهای که کلاه به سر دارد و چهرهاش مشخص نیست در خیابان راه میرود و فلوت مینوازد. رها، دخترکی 10 ساله با مادرش قدم میزند. رها یک سبزهی هفتسین در دست دارد.
مادر- دوست داری عیدی امسالت چی باشه عزیزم؟
رها- یه عروسک با دامن قرمز.
مادر- عروسک؟ نه عروسک زیاد داری.
رها- (خواهش) مامان…!
مادر- (در حال نوازش او) به چیزای بهتر فکر کن عزیزم. میدونم که دختر عاقلی هستی…
رها- آخه…
مادر با برخی از فروشندگان صحبت میکند. رها لحظاتی از مادر جدا میشود و به نوازندهی دورهگرد نزدیک میشود. دقایقی گوش میکند. نوای دلنشینی از ساز شنیده میشود.
مادر- رها! رها!
رها دست در جیب میکند تا سکهای برای او بیندازد. مادر سر میرسد، دست رها را میکشد و سکه خارج از کاسهی نوازنده روی زمین میافتد و صدا میدهد. رها و مادرش دور میشوند. فضا کمی تاریک میشود. در نور موضعی نوازنده سکه را بلند میکند. کلاهش را برمیدارد و میبینیم که زنی ست با موهای بنفش و گوشهای گرد بزرگ. به سکه در دستش و به رها نگاه میکند و نور میرود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.