درباره کتاب
فهرست
با ساعت دلم، وقت دقیقِ آمدنِ توست
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شبانه های مرا می شود سحر باشی؟
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تنهاییام را با تو قسمت میکنم، سهم کمی نیست
با همهی بی سر و سامانیام
در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو
در این زمانه بی هایوهوی لال پرست
همیشه عشق به جرم نکرده می سوزد
دلواپسی ام نیست چه باشی، چه نباشی
به فصل فصل تو معتادم
مرا با برکه ام بگذار دریا ارمغان تو
گاه باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست
اخوان رفت
من و تو تا نفس باشد من و تو
او سرسپرده می خواست، من دل سپرده بودم
گفتگو
تو نبودی که
زخم آنچنان بزن که به رستم شغاد زد
آن بهاری باغ ها و این زمستانی بیابان
قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
قرینه تنهایی ام
تو از اول سلامت پاسخ بدرود با خود داشت
که تو همیشه همانی
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
دلم برای خودم تنگ می شود
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
همیشه منظر دریا و کوه، روح افزاست
با پایِ دل قدم زدن آن هم كنارِ تو
بمان و خواب مرا بیشتر معطر کن
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
چه می کاوی ای دوست در چند و چونم
عکس من است این عکس
در من غزلی اینک دنبال ِ تو میگردد
نه احتیاج به سیب و نه گندم است اینجا
از هوایت قفسم را پر کن
بگیر دست مرا تا تب تو را بسرایم
همبازی من است هنوز آن عروسکت
هنوز هستی
وقت دل کندن از دیروز است
پاسخ
برگ
او
گپ
نمونه شعر
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.