درباره کتاب
مقدمه
در دلنوشته های شاعر نامدار معاصر «خانم نسرین بهجتی» سخن را روی با صاحبدلان است. در اغلب آنها شور شیرینِ شعرحضور دارد و خیال و خاطره. در میان شاعران توانای امروز کمتر شاعری است که از ادبیات اینهمه کم استفاده کند. سبک زندگیپرور او از لفظ پردازی دور است و همواره معناگرا و معناپرور است .در همه جای شعرها یا دلنوشتههای او معنا و خواب و خیال و خاطره در پرواز است .
همچنین واقعیت های زندگی روزمره عینی او در این نوشتهها حضور ملایم و محبوبی دارد. مثل با حوصله ترین خانم معلم سال های اولیه دبستان. معناهای کوتاه یا بلند شعرهای خانم نسرین بهجتی مستقیما و بدون تکلف و تصنع ذهنی و زبانی، حیات و حرکت همیشه همواری دارد.
با احترام و ادب. بهاالدین خرمشاهی
فهرست کتاب
مجموعه داستانها و اشعار مــــــــــادر
شعرهایی از نسرین بهجتی برای بلوچــستان
برخی از اشعار نسرین بهجتی به زبان انگلیسی
نمونه شعر داخل کتاب:
ضیافت ساده مادر
من امروز با چمدانی
که فقط پیراهن کودکیام در آن جای بگیرد
از این شهر میروم
خسته از این چلچراغ و قصرم
خسته از صدای ناموزون کتری برقی
من به ضیافت سادهای مهمانم
ضیافت سماور نفتی مادر
و سفره کوچکش که مرا بسان قالیچه حضرت سلیمان
میگرداند… میگرداند و به عمق دره کودکیم پرتاب میکند
سلام مادر… هزار سلام به خطوط مهربان زیر چشمانت
چرا صبحانه تو اینقدر برای من خسته دلچسب است
یک چای با طعم گس کودکیم برایم بریز
مادر امروز آنقدر کوچک شدهام که در آغوشت جای میگیرم
من هرگز کفشهای پاشنه بلندت را نمیپوشم
دیگر قصد بزرگ شدن ندارم
میخواهم بعد از صبحانه روی زانویت آرام بخوابم
و تو مرا هرگز از خواب بیدار نکنی
مادر سحر خیز
خورشید رو میگرفت
وقتی که قُمری سحرخیز
هر صبح با بوی نان تازه
در درگاه خانه آفتابی میشد،
مادرم که دهانش باغچهای از نعنا و ریحان بود،
مادرم که لهجه درختیاش را تمام پرندهها دوست داشتند.
مادرم که تا صبح آسمان را ستارهدوزی میکرد،
مادرم که یاکریمها را از خواب بیدار میکرد.
هر صبح با شماتتی دلپذیر به من میگفت
بیدار شو دخترم،
یا از زخمهایت خنجر بساز یا خوب شو.
مرگ خاموش از زخم بستر آغاز میشود !
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.